راه را گم نکنیم ....
راه را گم نکنیم ...
گاه در زندگی اجتماعی برخی مواقع اتفاقات و پیش امدهایی رخ می دهد که تا مدتها ذهن را مشغول خود می کند و تمرکز ذهنی و فعالیت انسان را تحت شعاع قرار می دهد. چاره ای جز مبارزه نیست. مبارزه با خود.ما راه را اشتباه رفته ایم که آن رویداد زندگی ما را تحت شعاع قرار داده است. ما مامنی غیر الله را انتخاب کرده ایم و آنچه بر سرمان آید حق مان خواهد بود. زندگی با همین ها معنا پیدا می کند با همین ناملایمت ها و روبرو شدن با آنها و پخته شدن در این راه. گاه باید سفر کرد چرا که در سفر خود را خواهی شناخت. اینکه در سختی ها عکس العمل ات چگونه خواهد بود. وقتی امری ذهن را درگیر کرد اگر در توان و مصلحت بود باید در رفع آن تلاش کرد و در غیر اینصورت باید به فراموشی سپرد که کار آسانی نیست. در هفته های اخیر موضوعی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود که عقل آن را حلاجی کرده بود و ارام گرفته بود ولی امان از دل، که توان درک و حل آن را نداشت و عقل تسلیم حرف دل می شد. روزها سخت برایم سپری می شد و کاری از دستم بر نمی آمد و خلاصه برای خلاصی از این دام دل با دوستانم راهی مشهد الرضا علیه السلام شدم و در مدت زمانی که انجا بودم آرامشم را دوباره به دست گرفتم و عزمم را برای شروعی دوباره و بازگشت به زندگی جذب کردم.
خدا را شاکرم برای بودن اش و برای امیدوار کردن بندگان نا امیدش. فقط باید در مسیر بود و در این مسیر صبر پیشه کرد و تلاش کرد که خداوند به بندگاش فرموده :استعینوا بالصبر و الصلاه ان الله مع الصابرین. ( بقره : 153)