رضـا رضـاپور | سایت شخصـی

امیر المومنین علی علیه السلام:« النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا » مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رخت می بندند بیدار می‌شوند.

رضـا رضـاپور | سایت شخصـی

امیر المومنین علی علیه السلام:« النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا » مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رخت می بندند بیدار می‌شوند.

رضـا رضـاپور | سایت شخصـی

به نام خدای بی همتا
سرآغاز هر دفتری هر چند دفتر مجازی، به نام خالق یکتا است.خدا را شاکرم که نعمت عمر را به ما ارزانی بخشید تا بتوانیم از این نعمت بزرگ در راه شناخت عظمت حق تعالی و قرب به او قدم برداریم ان شاء الله.
راه های ارتباطی:
Email:rezapourca@yahoo.ca

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماندن» ثبت شده است

به نام ایزد منان

عبارت بالا رو اتفاقی روی شیشه یه ماشین دیدم و علی رغم تضادی که بین «ماندن» و «رفتن» وجود داره ولی با دقت به عبارت معلومه که کاملاً درسته. در حال حاضر تمام جوامع بشری به نوعی دچار سردرگمی و عدم درک صحیح از خود شده اند و با یه مشاهده به دور و وَر خودمون به افرادی بر می خوریم که تو زندگی اجتماعیشون به نوعی روزمرگی دچار هستند. این افراد از دو حال خارج نیستند: یا جهت حرکت رو پیدا نکردند و هنوز به دنبال اونند و یا جهت رو می دونند ولی عزم سفر ندارند. به هر صورت هر دو دسته به طور حتم دچار زیان غیر قابل جبرانی تو زندگی میشن و شاید بتونیم بگیم که ضرر اون کسی که جهت حرکت رو پیدا کرده ولی حرکت رو اغاز نکرده شاید به مراتب از دسته دیگه هم بیشتر باشه.

تو زندگی امروزه افرادی موفقند که برخلاف جهت حرکت عموم مردم در حرکت باشند برای مثال وقتی که سری به متروی تهران می زنیم از خیل عظیمی از جمعیت، معدود افرادی رو می بینیم که به فعالیتهای مفیدی چون مطالعه کتاب و ... مشغولند و اغلب افراد در روزمرگی گرفتارندو به نحوی گذران و سپری شدن عمر خودشونو می بینند. بله اونچه انسان رو به موفقیت می رسونه حرکت و رفتنه و اونچه انسان رو راکد نگه می داره موندن تو یه نقطه است درست مثل چشمه ای که در حرکته که همیشه زلاله و زنده ست و از طرفی مثل آبی که راکد تو چاهی مونده و متفعن شده.

بنابراین برای اینکه بتونیم تو زندگی اجتماعی، خانوادگی و شغلی مون موفق باشیم باید تلاش کرد و همیشه در حرکت بود چرا که موتور محرک هر پیشرفتی با حرکت کردن و تلاش کردن کار می کنه و بدون حرکت محکوم به شکسته. موید این کلامم حکایتی ازسعدی تو گلستان هستش بدین مضمون که :شبی در بیابان مکه از بی خوابی پای رفتنم نماند، سربنهادم و شتربان را گفتم: «دست از من بدار»

پای مسکین پیاده چند رود؟                                       کز تحمل ستوده شد بُختی

(معنا: در راهی که شتر زورمند از برداشتن بار ناتوان شده است، بیچاره ای چو من چقدر می تواند پیاده رود؟)

تا شود جسم فربهی لاغر                                         لاغری مرده است از سختی

(معنا: تا بدن شتر تنومند از شدت خستگی لاغر شود، لاغری چو من از خستگی مرده است)

گفت: ای برادر، حرم در پیش است و حرامی(راهزنان) در پس(پشت سر ما). اگر رفتی، بُردی و گر خُفتی، مردی

خوش است زیر مغیلان به راهِ بادیه خفت         شبِ رَحیل، ولی ترک جان باید گفت

(معنا: در شبانگاه سفر، خوابیدن زیر درخت خار در راه بیابان بسیار دلچسب است؛ولی ناچار باید دست از جان شست.)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۰۲